کلمات و اصطلاحات مربوط به ورزش sport در آیلتس

اصطلاحات مربوط به ورزش در انگلیسی

در این مقاله، به چند اصطلاح رایج در مورد ورزش در زبان انگلیسی می‌پردازیم. این اصطلاحات می‌توانند در بخش اسپیکینگ آزمون آیلتس مفید باشند، زیرا ممکن است ممتحن از شما در مورد علاقه‌مندی‌هایتان به ورزش سؤال کند.

قابل پیش بینی بودن

be predictable به معنای اتفاق افتادن چیزی به گونه ای است که شما قبل از وقوعش از آن مطلع هستید. این اصطلاح می‌تواند برای توصیف یک نتیجه یا نتیجه ورزشی استفاده شود.

مثال:

• That was the most predictable match in the past two years.

این قابل پیش بینی ترین بازی در دو سال گذشته بود.

کار تیمی

teamwork به معنای توانایی یک گروه برای کار به روش مطلوب در کنار یکدیگر است. این اصطلاح می‌تواند برای توصیف اهمیت کار تیمی در ورزش استفاده شود.

مثال:

• When managed properly, teamwork can improve responsiveness to change.

کار تیمی وقتی به درستی مدیریت می‌شود می تواند پذیرش تغییرات را بهبود بخشد.

روحیه تیمی

team spirit به معنای احساس وفاداری در بین اعضای یک تیم است. این اصطلاح می‌تواند برای توصیف اهمیت روحیه تیمی در ورزش استفاده شود.

مثال:

• They believe that team building activities can foster team spirit.

آنها معتقدند که فعالیت های تیم سازی می تواند روحیه کار گروهی را تقویت کند.

کریکت

cricket یک ورزش گروهی است که توسط دو تیم 11 نفره انجام می شود. بازیکنان با ضربه زدن به توپ با چوب (بَت) و دویدن بین دو دسته چوب‌ به نام استامپ امتیاز می گیرند. این ورزش به ویژه در انگلستان محبوب است.

مثال:

• Cricket is considered a peculiarly English sport.

کریکت یک ورزش خاص انگلیسی در نظر گرفته می شود.

مسابقه اسب دوانی

horse racing یک ورزش انفرادی است که در آن سوارکاران با اسب با یکدیگر مسابقه می دهند. این ورزش در بریتانیا محبوب است.

مثال:

• Horse racing is a popular spectator sport in the UK.

اسب دوانی یک ورزش تماشاگرپسند در بریتانیا است.

روحیه خوب ورزشکاری

good sportsmanship به معنای رفتار منصفانه و صادقانه در ورزش است. این اصطلاح می‌تواند برای توصیف اهمیت احترام به حریفان و داوران در ورزش استفاده شود.

مثال:

• One of the most important goals of kids’ sports is helping children develop a sense of good sportsmanship.

یکی از مهمترین اهداف ورزش کودکان، کمک به آنها برای ایجاد روحیه خوب ورزشکاری است.

تماشاگرنما

football hooligans به معنای هواداران خشن فوتبال هستند. این اصطلاح می‌تواند برای توصیف افرادی که در هنگام تماشای مسابقات فوتبال رفتار خشونت‌آمیزی دارند استفاده شود.

مثال:

• Some football hooligans smashed up the pub after the game.

برخی از تماشاگر نماها پس از بازی میخانه را درهم شکستند.

یکی از موضوعاتی که تمام متقاضیان آزمون آیلتس باید بر آن مسلط باشند، ورزش و اسپرت است. از آنجایی که یکی از مباحث بسیار پرتکرار در بخش اسپیکینگ آیلتس صحبت از علایق بوده، متقاضی می‌تواند با یادگیری لغات و اصطلاحات این حوزه، پاسخ کاملی را ارائه دهد همچنین ممکن است ممتحن مشخصا در رابطه با ورزش از متقاضی سوالاتی را بپرسد که دانستن لغات و اصطلاحات مربوط به اسپرت بتواند به او کمک کند که پاسخ مناسب و استانداردی را داشته باشد. برای آشنایی بیشتر با این اصطلاحات می توانید به مقالهیادگیری اصطلاحات و لغات ورزشی انگلیسی  سر بزنید.

کاربرد When در زبان انگلیسی

کاربردهای when در زبان انگلیسی

• حرف ربط زمان (conjunction of time)
  • when در معنای while:
    • I was doing my homework, when my roommate was talking loudly.
    • زمانی که هم‌اتاقی‌ام داشت با صدای بلند صحبت می‌کرد، من داشتم تکلیفم را انجام می‌دادم.
  • when در معنای after:
    • I will pay the price when you deliver the box.
    • زمانی که جعبه را تحویل دهید، هزینه آن را پرداخت می‌کنم.
  • when در معنای whenever:
    • I’ll go shopping when it stops raining.
    • زمانی که باران قطع شود، می‌روم خرید.
• حرف ربط وابسته‌ساز (subordinating conjunction)
  • when در معنای تفاوت:
    • I have to work hard every day when I like to stay at home and rest.
    • من هر روز مجبورم سخت کار کنم، هر چند دوست دارم خانه بمانم و استرحت کنم.
  • when در معنای تضاد:
    • I chose to get back when she decided to stay there.
    • من تصمیم گرفتم برگردم در حالی که او تصمیم گرفت آن‌جا بماند.
  • when در معنای دلیل:
    • I don’t go to their house when I hate them.
    • من به خانه آن‌ها نمی‌روم به این دلیل که از آن‌ها متنفرم.
• قید موصولی (relative adverb)
  • I decided to forget the moment when you told me a big lie.
    • من تصمیم گرفتم لحظه‌ای را که به من یک دروغ بزرگ گفتی فراموش کنم.
• ضمیر نسبی اسمی (nominal relative pronoun)
  • I never forget when I saw you for the first time.
    • هیچ وقت زمانی را که تو را برای اولین بار دیدم فراموش نمی‌کنم.
    • When he told the lie was the moment I decided to finish everything.
    • زمانی که آن دروغ را گفت زمانی بود که تصمیم گرفتم همه چیز را تمام کنم.

برای کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با کاربردهای when در زبان انگلیسی، گرامر آن و دریافت مثال های مختلف در این باره می توانید به مقاله آموزش گرامر When در زبان انگلیسی که توسط آکادمی تات منتشر شده است، سر بزنید . 

آموزش گرامر صفات شمارشی در انگلیسی به همراه مثال کاربردی

انواع صفت شمارشی در زبان انگلیسی

صفات شمارشی در زبان انگلیسی به سه دسته تقسیم می‌شوند:

• صفت‌های شمارشی که فقط با اسامی قابل شمارش استفاده می‌شوند.
• صفت‌های شمارشی که فقط با اسامی غیرقابل شمارش استفاده می‌شوند.
• صفت‌های شمارشی که هم با اسامی قابل شمارش و هم با اسامی غیرقابل شمارش استفاده می‌شوند.

صفت‌های شمارشی که فقط با اسامی قابل شمارش استفاده می‌شوند

این صفات عبارتند از:

• Many
• Each
• Every
• Either
• Neither
• Both
• Few
• A few
• Several

کاربرد

این صفات برای بیان مقدار یا تعداد مشخصی از اسامی قابل شمارش استفاده می‌شوند.

مثال

• Many students are in the classroom. (بسیاری از دانش‌آموزان در کلاس درس هستند.)
• Each student has a book. (هر دانش‌آموز یک کتاب دارد.)
• Every student has a test to take. (هر دانش‌آموز باید یک امتحان بدهد.)
• Either of these books is fine. (هر کدام از این کتاب‌ها خوب است.)
• Neither of these books is fine. (هیچ‌کدام از این کتاب‌ها خوب نیست.)

صفت‌های شمارشی که فقط با اسامی غیرقابل شمارش استفاده می‌شوند

این صفات عبارتند از:

• Much
• A bit
• A little
• A great/Good deal
• Less

کاربرد

این صفات برای بیان مقدار یا میزان مشخصی از اسامی غیرقابل شمارش استفاده می‌شوند.

مثال

• I have much work to do. (کار زیادی دارم که باید انجام دهم.)
• I have a bit of money. (کمی پول دارم.)
• I have a little time. (کمی وقت دارم.)
• I have a great deal of patience. (صبر زیادی دارم.)

صفت‌های شمارشی که هم با اسامی قابل شمارش و هم با اسامی غیرقابل شمارش استفاده می‌شوند

این صفات عبارتند از:

• Some
• Any
• All
• No
• More
• Most
• A lot of
• Lots of
• Enough
• Hardly any

کاربرد

این صفات برای بیان مقدار یا میزان مشخصی از اسامی قابل شمارش و غیرقابل شمارش استفاده می‌شوند.

مثال

• I need some money. (به کمی پول نیاز دارم.)
• Do you have any money? (آیا پولی داری؟)
• I have all the time in the world. (تمام وقت دنیا را دارم.)
• I have no money. (پولی ندارم.)
• I need more time. (به وقت بیشتری نیاز دارم.)
• I have most of the answers. (اکثر جواب‌ها را دارم.)
• I have a lot of money. (پول زیادی دارم.)

صفت‌های شمارشی (quantifiers) در انگلیسی کلمات بسیار مهمی هستند، زیرا به ما اجازه می‌دهند کمیت (مقدار یا تعداد) چیزی را بیان کنیم. صفات شمارشی در زبان انگلیسی از تنوع زیادی برخوردارند و به همین دلیل استفاده از آنها ممکن است کمی دشوار باشد.

در مقاله  صفات شمارشی انگلیسی کدامند؟ ابتدا با ماهیت صفات شمارشی آشنا خواهید شد و سپس انواع، جایگاه و کاربرد آنها را در گرامر زبان انگلیسی خواهید آموخت. همچنین برای یادگیری بهتر این صفات، مثال‌هایی برای کمک به بهبود درک شما از آنها آورده شده است. بنابراین به شما پیشنهاد می‌کنیم این مقاله را از دست ندهید. 

آموزش گرامر جملات معلوم و مجهول در انگلیسی

وجه معلوم و مجهول در زبان انگلیسی

• وجه معلوم به جمله‌ای گفته می‌شود که فاعل آن عمل را انجام می‌دهد.
• وجه مجهول به جمله‌ای گفته می‌شود که فاعل آن عمل را دریافت می‌کند.

ساخت جمله مجهول

برای ساخت جمله مجهول، از فعل کمکی be به همراه وجه وصفی ماضی فعل اصلی استفاده می‌شود.

مثال:

• وجه معلوم: The teacher corrected the test.
• وجه مجهول: The test was corrected by the teacher.

در این مثال، فاعل جمله معلوم teacher است که عمل correcting را انجام می‌دهد. در جمله مجهول، مفعول جمله معلوم test به فاعل جمله مجهول تبدیل شده است و فعل corrected به was corrected تغییر یافته است.

کاربرد وجه مجهول

وجه مجهول کاربردهای مختلفی دارد. برخی از کاربردهای رایج آن عبارتند از:

• تأکید بر نتیجه عمل

• تأکید بر فاعل غیرشخصی

• ایجاد حالت رسمی

مثال:

• تأکید بر نتیجه عمل: The door was opened. (در اینجا، تأکید بر این است که در باز شده است، نه بر اینکه چه کسی در را باز کرده است.)
• تأکید بر فاعل غیرشخصی: The house was built in 1900. (در اینجا، فاعل غیرشخصی house است.)
• ایجاد حالت رسمی: The meeting was held in the conference room. (در اینجا، حالت رسمی جمله با استفاده از وجه مجهول ایجاد شده است.)

برای دریافت اطلاعات بیشتر در رابطه با جملات معلوم و مجهول در انگلیسی و همچنین آموزش گرامر این جملات و تفاوت آن ها با یکدیگر با مثال های مختلف می توانید به مقاله آموزش جمله معلوم و مجهول در انگلیسی  که توسط آکادمی تات منتشر شده است سر بزنید. 

آموزش گرامر و فرمول ساخت جملات سوالی در انگلیسی

سوالات کامل یا «Wh questions»

این‌ها شامل کلمات پرسشی اصلی «who, what, when, where, how & why» می‌شود. البته لازم به ذکر است که به این نوع پرسش‌ها، پرسش‌های باز یا «open questions» نیز می‌گویند؛ چون پاسخ آن‌ها می‌تواند هر چیزی باشد.

برای اینکه چنین سوالاتی را بسازیم، باید بخشی از جمله را با کلمات پرسشی «Wh» جایگزین کنیم. معمولا هم نیاز است که ترتیب کلمات را عوض کنیم؛ اما نه همیشه. درواقع برای اکثریت چنین پرسش‌هایی فرمول زیر صدق می‌کند:

مشتقات Wh + فعلی کمکی (auxiliary verb) + فاعل (subject) + فعل اصلی (main verb) + ادامۀ جمله

در زیر لیستی از کلمات پرسشی کامل به همراه هدف و مثال آن‌ها آورده شده است:

مثال
هدف
کلمات پرسشی Wh
What is your name?

اسم شما چیست؟
دربارۀ چیزها می‌پرسد.
What
Which is your bag? / which bag is yours?

کیف شما کدام است؟ / کدام کیف مال شماست؟
دربارۀ چیزها می‌پرسد.
Which
Where is she going?

او دارد به کجا می‌رود؟
دربارۀ موقعیت مکانی می‌پرسد.
Where
Who is that man over there?

آن مردی که آنجاست کیست؟
دربارۀ افراد می‌پرسد.
Who
When does your train leave?

کی قطارت راه می‌افتد؟
دربارۀ زمان می‌پرسد.
When
Why are you sad?

چرا ناراحتی؟
دربارۀ دلیل می‌پرسد.
Why
How do bake a cake?

چگونه کیک می‌پزی؟
دربارۀ چگونگی انجام کارها و اتفاق‌ها و اوضاع می‌پرسد.
How
How many daily flights does this airport have to Mashhad?

این فرودگاه روزانه چند پرواز به سمت مشهد دارد؟
دربارۀ مقدار یا تعداد می‌پرسد.
How many

در مقاله فرمول ساخت جملات سوالی انگلیسی ، ما به شما پنج نوع ضروری از پرسش‌های انگلیسی را که باید بدانید، به همراه نکات دستوری و مثال‌هایی که به شما کمک می‌کند هر کدام را به درستی شکل دهید، نشان خواهیم داد.